سفارش تبلیغ
صبا ویژن



کمی شعر-به بهانه باران ... - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل






درباره نویسنده
کمی شعر-به بهانه باران ... - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

لوگوی وبلاگ
کمی شعر-به بهانه باران ... - به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
آمار بازدید
بازدید کل :371800
بازدید امروز : 45
 RSS 

   

شدم مانند رود از بارشی جریان که میگیرد
که من بدجور دلتنگ توام باران که میگیرد
دلم تنگ است میدانی پناهم شانه های توست
کمی اشک است درمانش دل انسان که میگیرد
من آن احساس دلتنگی ناگاه پس از شوقم
شبیه حس دیدارم ولی پایان که میگیرد
غروبی تلخ و دلگیرم غروب دشت تنهایی
دل دشتم من از نی ناله چوپان که میگیرد
چه بی راهم، چه از غم ناگزیرم من، چه ناچارم
شبیه حس یک قایق شدم طوفان که میگیرد
چقدر از خاطراتت ناگزیرم، نه گریزی نیست
منم و باز باران بین قم تهران که میگیرد
تو را عشق تو را آسان گرفت اول دلم اما
چه مشکل میشود کارم دلم آسان که میگیرد
سپردم به فراموشی به سختی خاطراتت را
ولی باران که میگیرد... ولی باران که میگیرد..



»Mrs. Shin ساعت 2:19 صبح روز یکشنبه 92 مرداد 20

Lilypie Second Birthday tickers